از گورخری پرسیدند : تو سفیدی ؛ راه راه سیاه داری ؟، یا اینکه سیاهی راه راه سفید داری؟ بیائیم دوباره نگاهمونو به همه چی عوض کنیم پنجم تیرماه 88
88/4/7::: 4:24 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
در بازی مار و پله زندگی هیچگاه از تاس انداختن ناامید نشو همه ما وقتی کوچک بودیم مار و پله بازی میکردیم. میتونی تصور کنی توی زندگی واقعی دوباره داری به این بازی ادامه میدی! فکر نمیکنی که زندگی واقعی هم یه جور مار و پله هست؟ اگه دقت کرده باشی تو زندگی واقعی، هم مار داریم هم نردبان. بعضی وقتها باید اونقدر صبر کنی تا شش بیاری و بتونی بازی رو شروع کنی. شاید سالها زندگی کنی ولی هیچ وقت نتونی شش بیاری. این شش میتونه همون هدف و راهی باشه که توی زندگیات انتخاب میکنی. شش که آوردی شروع میکنی به جلو رفتن. شاید اولش یک آوردی، یا شاید پنج یا دوباره شش آوردی. نباید از اینکه یک آوردی ناراحت بشوی، نه از اینکه شش آوردی خوشحال باشی! از کجا معلوم با همین یک آوردن به نردبون نرسی و شش تو رو نندازه توی دهن ماری که مجبور شی دوباره از اول شروع کنی؟ چه بخوای چه نخوای، سر راهت هم مار هست هم نردبون، اگه مار نیشت زد خودتو نباز، دوباره میتونی شروع کنی. قانون این بازی اینه که هیچ وقت از صفحه بیرون انداخته نمیشی، مگه خودت بخوای بازی رو نیمه کاره رها کنی. شروع که کردی باید تا ته بازی رو بری. حالا بستگی به خودت داره که چقدر ارادهات رو جزم کنی که ادامه بدی، ولی اینو مطمئن باش هر چقدر هم مارها تو رو نیش بزنن باز میتونی به خونه آخر برسی، مهم چه جور رسیدنه. اون طرف قضیه رو هم ببین ممکنه یه عدد کوچک و ناقابل مثل یک تو رو از یه نردبون بالا ببره که خیلی جلو بیفتی، ولی بازهم مواظب باش دست و پاتو گم نکنی، چون هنوز هم سر راهت مار هست که نیشت بزنه. فقط باید با تحمل و تامل جلو بری، وقتی هم به خونه آخر رسیدی دمت گرم! به یه هدفت جامه عمل پوشاندی، پس دوباره تاس رو بنداز که برای رسیدن به هدف دیگه دست به کار شی. حالا دیدی چرا میگم زندگی مثل مار و پله میمونه، نمیدونم تو زندگی چند بار تا حالا مار نیشت زده؟ ولی امیدوارم هر بار نیشت زد دوباره تاس رو انداخته باشی. میدونی اگه مار نبود نردبون معنی نداشت؟ و این رو هم بدون که تعداد دفعاتی که میتونی تاس رو بندازی محدوده. چون همه میخوان تو این بازی شرکت کنن.
88/4/7::: 4:24 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
یه روز خدا یک گلی رو از بهشت به زمین فرستاد
88/4/3::: 10:44 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
رابطه انسان با دعا واستجابت همانند رابطه زمین با باران است،بارانی که از آسمان می بارد از آن همه ی مردم است،اما هر انسانی به اندازه ی زمینی که دارد از این باران بهره می گیرد،آنکه یک هکتار زمین دارد از باران به اندازه ی یک هکتار و آنکه ده هکتار زمین دارد از باران به اندازه ی ده هکتار استفاده می کند،آیا این چنین نیست؟رحمت خدا نیز همچنین است،بدون شک رحمت خدا گسترده است،اما شرط آن بزرگی وجود و شخصیت و اندازه ی گنجایش آدمی است.پس اگر ظرف وجود ما تنگ و آرزوی ما محدود و آگاهی و روشن بینی ما ضعیف باشد،رحمتی که به ما تعلق می گیرد نیز ضعیف خواهد بود،نه برای آنکه رحمت خدا اندک است،بلکه بدلیل آنکه تو گنجایش آن را نداری. آیه ی 26 سوره ی شوری اشاره دارد به اینکه نه تنها خداوند دعای مؤمنان را اجابت می کند بلکه فضل خود را نیز شامل حالشان می گرداند. ما نباید به کارهای خود مغرور شویم و در ارتباطمان با خداوند به آن ها تکیه کنیم،زیرا آن چیزی که مارا برای رحمت خدا می پرورد و می گزیند،همانا دعاست.خداوند در این باره می گوید:قُل ما یَعبَؤُا بِکُم ربّی لَولا دُعاؤکُم....(فرقان-77) بگو اگر دعای شما نبود خدای من چه اعتنایی به شما می کرد؟ از این زوست که در حدیث آمده:الدُّعاءُ سِلاحُ المؤمِنِ وقتی از امام علی (ع) درباره ی خدا و فاصله ی میان زمین و آسمان می پرسند، می گوید: این فاصله "دعایی مستجاب شده" است.زیرا دعای مستجاب میلیاردها فاصله میان زمین و آسمان را در یک چشم به هم زدن طی می کند.
88/4/3::: 2:41 ع
نظر()
دعا ،
همزمان با سی امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بسیجیان رودمعجن در یک حرکت نمادین به قله ی شصت واقع در منطقه چنار صعود کرده و پرچم جمهوری اسلامی ایران را به اهتزاز در آوردند. در این همایش که با حضور70 نفر از بسیجیان صورت گرفت ، یاد و خاطره شهیدان انقلاب اسلامی به خصوص 33 شهید روستای رودمعجن گرامی داشته شد.مقدمات این مراسم به همت پایگاه بسیج و مدیریت دبستان شهید شجیعی آقای صفار و دهیاری محترم آقای نیکو صفت فراهم گردید. با توزیع دعوت نامه ها بین بسیجیان قرار بر این شد که روز پنج شنبه 17/11 ساعت 15 جلسه ی توجیهی با حضور مدعوین برگزار گردد.ساعت حرکت 8صبح روز جمعه از جلوی مسجد امام خمینی (ره) تعیین شد. شرکت کنندگان ساعت 9صعود خود را از دهن کال کجرا آغاز و بعد از پیمودن مسیری نسبتا دشوار بدون هیچ مشکلی خود را به قله رسانده و پرچم ایران عزیز را برافراشتند و غرور و عزت خود را باری دیگر به اثبات رساندند.پایان مراسم همزمان شد با لحظات ملکوتی اذان ظهر که به امامت حاج آقای نقیبی در کنار تلخ کجرا بر پا شد.توزیع ناهار نیز در همان مکان به عمل آمد.در اینجا شایسته است از کلیه عزیزانی که در برگزاری این همایش نهایت تلاش خود را به کار بردند ، به خصوص حاج آقای روشنی(مسئول پایگاه و آشپز ) قدردانی نماییم. امیدواریم این همایش سر آغازی برای برگزاری مراسمی پرشکوه تر باشد. إن شاء الله نگارنده: جواد تقوی رودمعجنی
87/11/21::: 5:46 ص
نظر()
|